تئوری Z مدیریت ژاپنی-آمریکایی

ویلیام اوچی (WILLIAM OUCHI) بنیانگذار تئوری مزبور معتقد است که حمایت از کارکنان در تمام دوران خدمت، ایجاد صمیمیت و تفاهم عمیق در میان آنان، اشتراک مساعی در تصمیمگیری، مسئولیت مشترک و خودداری از کنترل و نظارت نزدیک به کار اعضای سازمان سبب میشود که کارکنان سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نیروی فکری و توانائیهای خود را بهمنظور بازدهی بیشتر بهکارگیرند.
هماکنون در سراسر جهان مدیریت ژاپنی بهعنوان نمونهای از مدیریت موفق برشمرده میشود. این الگو توانسته است به آنچه که مازلو در سلسلهمراتب نیازها، نیاز به همبستگی میخواند تحقق بخشد. به عقیده مازلو تمام مردم برای همبستگی یا عشق و علاقهای که میتواند بهواسطه احساس تعلق به گروه یا سازمان ارضا شود نیاز دارند. در زندگی صنعتی امروز، کارکنان معمولاً نیاز به همبستگیشان ارضا نشده است، چنین میپندارند که هیچ تکیهگاهی ندارند و ازاینرو احساس سرگشتگی میکنند.
به نظر «اوکی» این نیاز برمبنای تئوری z و با ایجاد همبستگی میان کارکنان و سازمان تأمین میشود. البته باید توجه داشت که هر نوع الگوی مدیریتی بافرهنگ آن مرزوبوم مطابقت دارد و نمیتوان آن را به سایر کشورها تعمیم داد.
مدیریت آمریکایی با آن فرهنگ مطابقت دارد و مدیریت ژاپنی بافرهنگ ملت ژاپن و مدیریت ایرانی نیز بالطبع از الگوی فرهنگی این مرزوبوم نشاءت خواهد گرفت.
ویژگی سازمانهای آمریکایی:
- استخدام کوتاهمدت
- گرایش به تخصصهای جزئی
- جابهجایی و انتقال زیاد
- تصمیمگیری فردی
- مسئولیت فردی
- ارزیابی و کنترلهای متعدد و رسمی
- ارتقاء عمودی و سریع
- توجه ابزاری به فرد
ویژگی سازمانهای ژاپنی:
- استخدام مادامالعمر
- گرایش بهکلی و منعطف بودن وظایف شغل
- جابهجایی و انتقال کم
- تصمیمگیری جمعی (گروهی)
- مسئولیت جمعی
- ارزیابی و کنترلهای کم و غیررسمی
- ارتقا افقی و بطئی (نظام ارشدیت)
- توجه انسانی به فرد
ویژگی سازمانهای با نظریه Z
- استخدام بلندمدت
- گرایش متعادل به تخصصی بودن
- جابهجایی و انتقال منطقی و معقول
- تصمیمگیری توافقی
- مسئولیت فردی
- ارزیابی بطئی و تدریجی همراه با کنترل از طریق استانداردهای رسمی
- ارتقاء منطقی و معقول
- توجه انسانی به فرد و التفات بهتمامی ابعاد فرد در سازمان.
یک دیدگاه بگذارید